آمار مطالب

کل مطالب : 1554
کل نظرات : 57

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 2

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 770
باردید دیروز : 3348
بازدید هفته : 4155
بازدید ماه : 7025
بازدید سال : 225369
بازدید کلی : 542189

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان داداشي نت (هر روووز بروووز) و آدرس dadashineet.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : داداشي
تاریخ : شنبه 2 اسفند 1393
نظرات
تعداد بازدید از این مطلب: 847
موضوعات مرتبط: دفاع مقدس , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : داداشي
تاریخ : یک شنبه 12 بهمن 1393
نظرات

عشق یعنی یک خمینی سادگی / عشق یعنی با علی دلدادگی

عشق یعنی دست تو پرپر شده / عشق یعنی یک علی رهبر شده

عشق یعنی لا فتی الا علی / عشق یعنی رهبرم سید علی

 

دهه فجر انقلاب اسلامی مبارک

تعداد بازدید از این مطلب: 1585
موضوعات مرتبط: دفاع مقدس , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : داداشي
تاریخ : سه شنبه 7 بهمن 1393
نظرات

افسران - عطر بزن؛ثواب داره...

 بود

بچه ها جمع شده بودند توسنگر برای  

چراغا رو  کردند

مجلس حال وهوای  گرفته بود

هر کسی زیر لب زمزمه می کرد و  می ریخت

یه دفعه ای اومد گفت اخو یی بفرما 

 

آخه الان وقتشه؟

بزن اخویی بو بد می دی

 نمیاد مجلسمونا

بزن به صورتت کلی  

بعد دعا که  رو  کردند

 همه  بود

تو عطر  ریخته بود!!!!!

بچه ها  حسابی براش گرفتن....

{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}

طالع اگر مدد دهد....دامنش آورم به کف

تعداد بازدید از این مطلب: 1148
موضوعات مرتبط: دفاع مقدس , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : داداشي
تاریخ : دو شنبه 6 بهمن 1393
نظرات

 میخواین براتون بگم حاجی ما چش شده؟!

حاجی یاد اون زمان افتاد که عزیزی نامه زد آغا حقوق من زیاد خواهش میکنم حقوق منو کم کنین

 اما حاجی امروزه کم اورده چون فهمیده مسولین چه دست گلهایی به آب میدن

فهمیده که مسولین میلیون میلیون برا خودشون به بهانه پاداش اضافه حقوق میزنن

البته اینم بگماااااحاجی از فتنه88 هم خبرداره و گله داره چرا گاهی وزیر پیشنهادی اقای فلانی باید از کسایی باشه که تو فتنه88 بوده؟!

 حاجی میگه آمریکا رو خوب میشناسما اما انگار گاهی بعضیا دوس دارن همش حرف سازش بزنن

حاجی دلش پره از خیلی چیزا مخصوصا  از مسولین کشور

 حاجی میگه رهبرم مظلومه

رهبری که ساده زندگی میکنه ولی خیلیا بهش تهمت میزنن در عوض بعضی مسولین اشرافی زندگی میکنن ولی صدامونم در نمیاد

مسولی که جای جواب به مردم همش تو حاشیس

حاجی از ما مردمم گله داره

از خیلیا گله داره

از خیلیا

تعداد بازدید از این مطلب: 596
موضوعات مرتبط: دفاع مقدس , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : داداشي
تاریخ : سه شنبه 4 آذر 1393
نظرات
تعداد بازدید از این مطلب: 994
موضوعات مرتبط: دفاع مقدس , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : داداشي
تاریخ : جمعه 30 آبان 1393
نظرات

سلام بهترين باباي دنيا خوبي ؟؟؟ چند وقتي است خيلي دلم برايت پر مي کشد نمي دانم از دوري است مدت اخرين ديدار ما فکر کنم به حساب دلم يک عمر است ولي به حساب بزرگترا دو سال و چند روزي است که از ديدار من با تو ميگذرد بهترين باباي دنيا امروز در مهد کودک به ما ب.اب.ا ياد دادند تو ميداني يعني چي؟ هر وقت تکرار آن را انجام مي دهم نمي دانم چرا بغض غريبي دارم . بهترين باباي دنيا تو ميداني.
تعداد بازدید از این مطلب: 915
موضوعات مرتبط: دفاع مقدس , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : داداشي
تاریخ : سه شنبه 20 آبان 1393
نظرات
تعداد بازدید از این مطلب: 912
موضوعات مرتبط: دفاع مقدس , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : داداشي
تاریخ : یک شنبه 18 آبان 1393
نظرات
تعداد بازدید از این مطلب: 967
موضوعات مرتبط: دفاع مقدس , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : داداشي
تاریخ : یک شنبه 18 آبان 1393
نظرات
تعداد بازدید از این مطلب: 1005
موضوعات مرتبط: دفاع مقدس , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : داداشي
تاریخ : یک شنبه 18 آبان 1393
نظرات
کریم که باشد

فرقی ندارد پسرش باشی یا عبد گناه کار

برات شهادت را می دهد

چه در رکاب حسین ابن علی (ع)

چه در رکاب مهدی صاحب الزمان (ع)
 




امروزصدای آهنگهای لس آنجلسی آنقدربلندست که فریادهای

«حاج مهدی باکری» بگوش نمیرسد!!!

امروزه همه «حاج ابراهیم همت» را با اتوبان همت می شناسند!!!

امروزنام شهیدرا برای اینکه بچه هاخشونت طلب بارنیایند

ازکوچه ها برداشته ونام نگین وجاویدمیگذارند!





امروزستارگان هالیوود آنقدرزیادندکه دیگر کسی ستارگان



درخشان کربلای ایران را نمی بیند!!

امروزهمه به دنبال کسب نام هستند و گمنامی فقط برای

 شهدا به ارث رسیده است!!!

امروزجانبازان موجی را از اجتماع دور نگه می دارند تا آسیبی

 به افکار عمومی نرسانند!!!




امروز کسی نمیداند،مهدی باکری دروصیت نامه خود ازخدا خواسته بود

 جسدش برنگردد و تکه ای از زمین را اشغال نکند!!!

امروزکسی نمیداند،شب عملیات خیبرحاج مهدی باکری،

برادرش حمید باکری راجاگذاشت ورفت!!!

امروزکسی نمی داند مهدی زین الدین، رتبه چهار کنکور سراسری


را
داشت!!!







امروز کسی نمی داند تکه های پیکر شهیدی را درون گونی


برای خانواده اش فرستاده بودند!!!






امروز مانتو ها روز به روز تنگ تر و کوتاه تر می شود!!!



امروز قرن 21 است!!!






در روایات آخر الزمان هست


 که همه از آمدنت نا امید می شوند بعد می آیی


آقا جان!


ما نا امید نیستیم.


بیا آقا.............................
بیا آقا


تعداد بازدید از این مطلب: 1103
موضوعات مرتبط: دفاع مقدس , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : داداشي
تاریخ : یک شنبه 18 آبان 1393
نظرات

بعد از 16 سال پیکر محمد رضا را سالم از خاک در آورده بودند اما صدام گفته بود این جنازه نباید به این شکل به ایران برود. پیکر پاک محمد رضا را سه ماه در آفتاب گذاشتند تا شناسایی نشود، ولی سالم مانده بود.

 

 

 

لطفا به ادامه مطالب مراجعه فرمایید ...

تعداد بازدید از این مطلب: 1675
موضوعات مرتبط: دفاع مقدس , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : داداشي
تاریخ : یک شنبه 18 آبان 1393
نظرات

سفارشی بسیار مهم دارم برای خانم ها. من توی جبهه می جنگم، از جانم می گذرم بخاطر حفظ آب و خاک و ناموسم، پس خواهرم، تو هم خون مرا، رزم مرا پاس بدار و
حجابت را رعایت کن.
در مقابل فداکاری ما، این کمترین کاری استکه می توانی انجام دهی تا قلب رزمنده ها را شاد کنی.

سردار شهید حمید ایرانمنش (چریک) فرمانده گردان پیاده از لشکر 41 ثار الله

*****
شجاعت فقط تو جنگیدن و این چیزها نیست. شجاعت یعنی همین که بتوانی کار درستی را بر خلاف رسم و رسوم که به غلط جا افتاده، انجام بدهی…
سردار شهید حمید ایرانمنش (چریک)

تعداد بازدید از این مطلب: 1399
موضوعات مرتبط: دفاع مقدس , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : داداشي
تاریخ : یک شنبه 18 آبان 1393
نظرات

از مادرش قول گرفته بود بعداز شهادتش در قبری که خودش کنده بود دفنش کنند... موقع دفنش همه دیدن در قبر فقط جسم بی سرش جا می شود! قبر را به اندازه کنده بود!!! شهدا شرمنده ایم !!!

تعداد بازدید از این مطلب: 914
موضوعات مرتبط: دفاع مقدس , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : داداشي
تاریخ : یک شنبه 18 آبان 1393
نظرات
تعداد بازدید از این مطلب: 1083
موضوعات مرتبط: دفاع مقدس , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : داداشي
تاریخ : یک شنبه 18 آبان 1393
نظرات

معلم که می‌دانست پدرش جانباز جنگ است سعی کرد حرف‌هایی بگوید تا آرامش کند و به او دلداری بدهد. حرفهای معلم ناتمام ماند وقتی پسر بچه به او گفت «خوش‌بحال بچه‌های شهید! آخر آنها ناراحتی پدرشان را هرروز نمی بینند

تعداد بازدید از این مطلب: 893
موضوعات مرتبط: دفاع مقدس , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : داداشي
تاریخ : یک شنبه 18 آبان 1393
نظرات

روی قبرم بنویسید اینجا مدفن کسی است که میخواست اسراییل را نابود کند.....به مناسب سومین سالگرد شهادت پدر موشکی ایران شهید تهرانی مقدم

تعداد بازدید از این مطلب: 889
موضوعات مرتبط: دفاع مقدس , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : داداشي
تاریخ : پنج شنبه 8 آبان 1393
نظرات

 

دانی که چرا آب فرات است گل آلود؟

 

            درماندگیش از لب عطشان حسین است

تعداد بازدید از این مطلب: 875
موضوعات مرتبط: دفاع مقدس , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : داداشي
تاریخ : پنج شنبه 8 آبان 1393
نظرات

مشخصات شهید:

حاج شیرعلی سلطانی مسئول تبلیغات تیپ امام سجاد علیه السلام فارس تولد: 1327-شیراز شهادت: 2/1/1361 غرب شوش، عملیات فتح المبین محل دفن: کتابخانه مسجد المهدی شیراز

«مداح بی سر»

هم مداح بود هم شاعر اهل بیت.

می گفت:

« شرمنده ام که با سر وارد محشر شوم و اربابم بی سر وارد شود؟»

بعد شهادت وصیت نامه اش رو آوردند. نوشته بود قبرم رو توی کتابخونه مسجد المهدی کندم.

سراغ قبر که رفتند دیدند که برای هیکلش کوچیکه. وقتی جنازه ش اومد قبر اندازه اندازه بود، اندازه تن بی سرش.

راوی: مداح اهل بیت حاج کاظم محمدی

تعداد بازدید از این مطلب: 1019
موضوعات مرتبط: دفاع مقدس , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : داداشي
تاریخ : سه شنبه 6 آبان 1393
نظرات

شش ماهی بودمی رفت جبهه. من منتظر ماندم تاامتحان ها تمام شود وتابستان هم راهش بروم.

بعضی حرف هایش را نمی فهمیدم. می گفت:((خمپاره هاهم چشم دارند.))

نشسته بودیم وسط محوطه داشتیم قرآن می خواندیم. صدای سوت خمپاره ای آمد. هردو خوابیدیم زمین.

گردوخاک هاخوابید,من بلند شدم ,اما او نه.

تازه فهمیدم خمپاره ها هم چشم دارند.

اسمان مال انهاست

تعداد بازدید از این مطلب: 1036
موضوعات مرتبط: دفاع مقدس , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : داداشي
تاریخ : سه شنبه 6 آبان 1393
نظرات

با هم سر جلسه امتحان بودیم. من جواب سوال ها رانمی دانستم. عرق کرده بودم. اما او تندتند جواب هارا نوشت.

برگه را دادبه مسئول جلسه بعد به من گفت:((قبول شدم.))

صبح که بلند شدم نمی دانستم تعبیر خوابم چیست.

فردا که خبر شهادتش را شنیدم فهمیدم که قبول شده.

اسمان مال انهاست

تعداد بازدید از این مطلب: 1219
موضوعات مرتبط: دفاع مقدس , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : داداشي
تاریخ : سه شنبه 6 آبان 1393
نظرات

اندازه پسر خودم بود. سیزده چهارده ساله. وسط عملیات یک دفعه نشست.

گفتم :((حالا چه وقت استراحته بچه ؟))

گفت:((بندپوتینم شل شده, می بندم راه می افتم.))

نشست ولی بلند نشد. هردو پایش تیر خورده بود. برای روحیه ما چیزی نگفته بود.

اسمان مال انهاست

تعداد بازدید از این مطلب: 1351
موضوعات مرتبط: دفاع مقدس , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : داداشي
تاریخ : سه شنبه 6 آبان 1393
نظرات

آن اوایل که آمده بود وقتی سربه سرش می گذاشتیم چیزی نمی گفت.

کوچک بودنش را چماق کرده بودیم می کوبیدیم توی سرش. یک بار که دیدمش گفتم :((بچه !تو دیگه برای چی اومدی جبهه؟))

این بار سرش را پایین نینداخت,لبخندی زدو گفت:((آخه پدرجان شما دیگه دیر یازود رفتنی هستین,اومدم تفنگتون روی زمین نمونه.))

از ان به بعد مواظب بودم وقتی صدایش میکنم کلمه بچه را استفتده نکنم.

اسمان مال انهاست

تعداد بازدید از این مطلب: 1102
موضوعات مرتبط: دفاع مقدس , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : داداشي
تاریخ : سه شنبه 6 آبان 1393
نظرات

آرام و بی صداگریه میکردپسرک. زانوهایش را جمع کرده بود توی شکمش و کز کرده بودگوشه تخت. 

توی بهداری پانسمانش کرده بودیم ومنتظرآمبولانس بودیم که بفرستیمش عقب.

سراغش رفتم و گفتم :((جونت سلامت! شانس اوردی که ترکش فقط انگشتات رو برده . اگه هنوزم درد داری یه مسکن دیگ بزنم؟))

نگاهم کرد. باپشت دست چپش اشکهایش را پاک کرد و گفت:((درد ندارم . فقط نمی دونم حالا چطوری تمرین ها و درس هامو بنویسم.!))

اسمان مال انهاست

تعداد بازدید از این مطلب: 1828
موضوعات مرتبط: دفاع مقدس , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : داداشي
تاریخ : سه شنبه 6 آبان 1393
نظرات

شهیدرجب بیگی

از یک سو باید بمانیم که شهید آینده شویم,و از دیگر سو باید شهید شویم تا اینده بماند.

هم باید امروز شهید شویم تا فردا بماند,,و هم باید بمانیم تا فردا شهیدنشود.

عجب دردی,چه می شد امروز شهید می شدیم تا دوباره فردا شهید شویم...

 

دفاع مقدس

تعداد بازدید از این مطلب: 1051
موضوعات مرتبط: دفاع مقدس , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : داداشي
تاریخ : سه شنبه 6 آبان 1393
نظرات

شهید حسن خاکسار

آنان که رفتند کار حسینی کردند...

آنان که ماندند باید کاری زینبی بکنند...

وگرنه از یزیدیند...

 

دفاع مقدس

 

تعداد بازدید از این مطلب: 1557
موضوعات مرتبط: دفاع مقدس , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : داداشي
تاریخ : سه شنبه 6 آبان 1393
نظرات

به خاطر جدا نماندن از رفقا,بالاخره خودش را راضی کرد که برای اولین بار از سهمیه جانبازیش استفاده کند.

مدیر کل بنیاد ذیل درخواست کتبی اش را اینگونه نوشت:

((اختصاص یک قبر از سهمیه جانبازان در مجاورت قطعه شهدا به نامبرده بلامانع است))

 

 

داستانهای کوتاه وآموزنده

تعداد بازدید از این مطلب: 1680
موضوعات مرتبط: دفاع مقدس , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : داداشي
تاریخ : سه شنبه 6 آبان 1393
نظرات

برادر رزمنده سلام . من یک دانش آموز دبستانی هستم .خانم معلم گفته بود که برای کمک به رزمندگان حق علیه باطل نفری یک کمپوت هدیه بفرستیم.

بامادرم رفتم ازمغازه بغالی کمپوت بخرم.قیمت آنها خیلی گران بود. حتی کمپوت گلابی که قیمتش 25تومان بودو ازهمه ارزانتر بودرا نمی توانستم بخرم .

آخرپول ما به اندازه سیرکردن شکم خودمان هم نیست.در راه برگشت کنار خیابان این قوطی کمپوت خالی راپیداکردم وبادقت شستم.

حالا یک خواهش ازشما برادر رزمنده دارم. هر وقت تشنه شدید با این قوطی آب بخورید تا من هم خوشحال شوم وفکر کنم که توانستم به جبهه ها کمک کنم.

بچه ها توی سنگر برای خوردن آب توی این قوطی نوبت می گرفتند,آب خوردنی که همراهش ریختن چندقطره اشک بود...

خاطرات شهدای دفاع مقدس

تعداد بازدید از این مطلب: 1488
موضوعات مرتبط: دفاع مقدس , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

به وبلاگ من خوش آمدید امید وارم لحظات خوشی را به سر ببرید


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود